❤پرنسس شهریور❤

تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است / ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است ... قلب من.. ازوقتى يادم مياد دوست داشتم يه دختر داشته باشم حتى تو بازى هاى بچگيم مامان يه دختر بودم بزرگتر كه شدم بازم تو روياهام يه دختر داشتم ازدواج كه كردم بازم تو حرفام تصورم از بچه يه دختر بود❤️ باردار كه شدم از همون اوووول به دختر فكر ميكردم اما به روى خودم نمياوردم همه ميگفتن سالم باشه... اما من تو دلم ميگفتم سالم باشه دختر باشه😍 تا اینکه آریو به دنیا اومد.. انقدرررررررر بهش علاقه مند شدم که دختر رو فراموش کردم(البته ته ته دلم دختر میخواستم) دوباره که باردار شدم..دختر میخواستم.. حتی توی نمازم دعا میکردم و میگفتم خونمون شاهزاده داره.....

نیازی به تسبیح نیست.. دستانتان را که به من بدهید.. ذکر دوست داشتن را میگویم.. شیرین عسل نقلی من//شیرینی زندگیم//پرنسس ماه شهریورم//شاهدختم//آخه چه لقبی روت بذارم که به اندازه عشقم به تو باشه؟! من به فدای اون چشمای آبیت.. یه روز از روزای تابستون..یه میوه خوشمزه به زندگیمون اومد..این میوه خوشمزه :آنیتا: نام گرفتـ- فرشنه زندگیمون،،ستاره ای که با اومدنش خونمون رنگ *دخترونـ]ـه*گرفت.. و عشقو تو زندگی3نفرمون(عشقی که از بینهایت بیشتربود)و به توان 1000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000...

واااااااااااااااای که چقدر دلم واست تنگ شده بوووود❤ پسر عزیززززم آریو گلم🌷بعد از1ماه دیدمت😙چقدرررر دلم برای اون چشمات تنگ شده بود🤗 #پسرم بعد از1ماه از روسیه اوووومد🎉🎊

عشق من،پسرم،تاج سرم..چه خوب شد که به دنیا اومدی و چه خوبتر شد که دنیای من شدی.. من 13 ساله که دارم طعم شیرین داشتن تورو میچشم..عاشقتم..به اندازه تک تک سلول های تموم آدمای دنیا.. به گذشته فلاش بک میزنم ببینم پاداش کدوم کار نیکم هستی..اصلا کاری نیست که بتونه پاداشی به این خوبی داشته باشه..!شاهزاده رویا های منــــــــــ ❤ لحظه لحظه زندگیم بدرقه نفس کشیدن توئه.. پس بخند زندگیم..تو بخند من جاااااااااان میدهم! پسرم،عشقم،امیدم،بهانه زندگیم،چه لقبی سرتو بذارم که عشقمو بهت توصیف کنه؟!تویی که تموم اینارو داری؟؟ عاشقتم.. ...

آرامش یعنی: بودن شما..همین سلام دخترکم..ماه تابانم..تاج سرم..♥♥ شیرینکم امروز میخوام از وروجک بازی های تو تو ماه رمضان بگم! وقتی که من حال ندارم و غرزدنای تو شروع میشن♥ روزمن:نشستی و داری غذا میخوری..یهو ازم میپرسی:مامان من روزه ام؟منم بهت گفتم نه خانومم..شما که داری غذا میخوری..و اول اینطور میشی: و بعد اینطور: ..بدو بدو زنگ میزنی به مامانجون(مامان من)و میگی مامان اذیتم میکنه!مامانم هم که عاشقتهههههه..میگه گوشی بده مامان..وکلی دعوام میکنه بعد از تماس قیافه تو اینطوره و من اینطورم ! هر چی باشه تو یکدونه خودمییییییی شیرین عسل خوردنی من ...

یکی از روزای سرد زمستون..در یک صبح یخ زده..دی ماهی پسرکی پا به دنیا نهاد..که اکنون بهانه نفس کشیدن ما است.. و از برکت وجودش من مادر شدم..و الآن13ساله که دارم طعم شیرین پسر داشتنو میچشم.. و اماااااا.. در یکی از روز های شهریور..خدای مهربونم یکی از فرشته هاشو فرستاد..اون فرشته شد دومین دلیل نفس کشیدنمون..و الآن4ساله که من یه دختر دارم که دنیای صورتیشو با تمام وجودم میخوام.. و ادامه مطلب.. دی ماهی من: و و     و شهریوریم:     و و ...

خوشحالم که شمارو دارم.. چون خوشبخت ترینم.. و اما پسرماهم که عاشقشم صبح بیدار شدم رفتم تو اتاق پرنسس میبینم نیستش رفتم تو اتاق شاهزاده یهو از تعجب شاخ در آوردم!پرنسس پیش داداشش خوابیده بود..وقتی پسرم بیدار شد پرسیدم دخملی تو اتاق تو چیکار میکرد؟گفت نصفه شب بیدارشده گریه کرده منم صداشو شنیدم دیدم خوابین دلم نیومده بیدارتون کنم بردمش تو اتاقم خوابوندمش وقتی که من خوابم دخملم بیدار میشه پسرم میره صبحونشو بهش میده صبحای جمعه که نه مدرسه ای هستو نه کاری اگه پسرم زودتر بیدارشه میره میز صبحونه رو میچینه فدای مهربونیات پسرم،نفسمممممم،عشقممممممممممـ❤ ...

حرف من با تو♡ پرنسس شیرینم..57ماه از شهریوری که مهرت در زندگیمان جاری شد گذشت..69ماهی که زیبا ترین ماه من بودند..57ماهی که خدا به من نعمت داشتن دختر را داد.. عسلکم..از وقتی اومدی عاشقترم کردی..دنیای من باتو صورتی شد..شدی همدمم،یاورم،همه دنیام.. و اما57ماهگی تو خانوم گل..نازدونه شیرینم.. همش تاج میگذاری رو سرت و میگی من پرنسس خونه شما هستم...(فدات شم نفسممم) عاشق تل زدنی رو موهای طلاییت..که منم دلم ضعف میره برات.. دلبری دختر واسه بابا♡ تا صدای کلیدو میشنوی که بابا میآد بدو بدو میری استقبالش تا این جمله رو ثابت کنی که "دخترها شیرین ترند چون از همان آغاز رسم دلبری را بهتر میدانند" ...